چشمه ی پیری است در انتهای راه کویر باید گذشت از این راه ؟ این مرد راه صبوری و تسلیم جاری ست در رگش بر هوتیان کلافه ی تنهایی باید ز راه مانده ، گذشتن باید که سرافراز به چشمه رسیدن این چشمه در انتظار عبث نیست