تلخ ماندم ، تلخ
مثل زهری که چکیده از شب ظظلمانی شهر
مثل اندوه تو
مثل گل سرخ
که به دست طوفان
پرپر شد
تلخ ماندم ، تلخ
مثل عصری غمگین
که تو را بر حاشیه اش پیدا کردم
و زمین را
توپ گردان
پرت کردم به دل ظلمت
تلخ ماندم ، تلخ
دیوار از پنجره سر بیرون کرد
از دهانش
بوی خون می آمد
سلام یه قسمت از شعر رو ننوشتین : قبل از < برای اینکه بی خود های و هو می کرد> باید می نوشتین :<دلم می سوخت>
لطفا بیشتر دقت کنین.
سلام
مطالعه کردم
ممنونم
سهراب مهدوی